هفته نامه یالثارات نوشت:
۱- تعرض گروهي در خمينيشهر اصفهان، تعرض گروهي به يک زن در اطراف کاشمر، تجاوز به عنف به يک پزشک زن در استان گلستان، ربودن و تجاوز به عنف و قتل يک دختر جوان در استان گلستان، تجاوز به عنف به يک دختربچه هشت ساله در نيريز فارس، تعرض به يک پزشک خانم در شهرکرد و... اخباري است که طي هفته گذشته در رسانهها منتشر شدهاند!
۲- در سال گذشته از مجموع دو هزار پروندهاي که به دادگاه کيفري استان تهران ارجاع شده، ۱۷۰۰ فقره به مسائل جنسي و تجاوز به عنف مربوط بوده است! (مطبوعات ۲۹/۳/۹۰)
۳- براساس اعلام فرمانده انتظامي استان اصفهان آمار تجاوز به عنف در اين استان طي ماه گذشته ۱۳۳ درصد افزايش يافته است. (مطبوعات ۲۸/۳/۹۰)
۴- اين اخبار و اخباري از اين دست ديگر عادي شدهاند! آن قدر که ديگر از شنيدن و خواندن اين اخبار به هم نميريزيم، متاسف نميشويم و فرياد نميکشيم! شايد براي فهم ميزان دردناک بودن اين اخبار کافي باشد خودمان را به جاي والديني بگذاريم که با هزار زحمت، اميد و آرزو، دخترشان را پرورش داده و او را در قالب يک پزشک به جامعه تحويل دادهاند و هنگامي که دختر براي انجام تعهدات خود در يک درمانگاه روستايي مقيم و به خدمت مشغول شده به ناگاه با حمله چهار جانور درنده (يا چهار متجاوز به عنف) روبهرو شده و...!
پدر و مادر اين دختر روزانه چند بار آرزوي مرگ خواهند کرد؟
آيا اين پدر و مادر به شنيدن خبر مرگ دخترشان مايلتر نبودند؟ اگر اين دختر در يک تصادف جان داده بود براي والدينش پذيرفتنيتر نبود؟ والدين آن دختربچه ۸ ساله چطور؟ آيا اين دختر ۸ ساله و آن خانم پزشک ميتوانند به زندگي عادي بازگردند! کسي که پدر و مادر باشد، کسي که از وجدان و شرافت بهرهاي هر چند اندک برده باشد در قبال اين فجايع چه واکنشي اتخاذ خواهد کرد؟
۵- اين فجايع دلايل و زمينههاي متعددي دارد اما نقش حاکميت در وقوع يا عدم وقوع چنين حوادثي به صورتي جدي قابل تامل است! وقتي در حادثه کاشمر عوامل تجاوز به دست بسيجيان دستگير ميشوند مقام قضايي به دليل نبود شاکي خصوصي دستور آزادي عوامل تجاوز را صادر و بسيجيان را به دليل دخالت در پرونده معاقبه و بازداشت مينمايد! آيا اگر مقام قضايي خود قرباني چنين فاجعهاي باشد توان مراجعه فوري و شکايت را خواهد داشت؟ آيا زني که قرباني چنين رفتار وحشيانهاي شده بايد شخصا راه بيفتد و براي شکايت به دادسرا يا کلانتري مراجعه کند؟ آيا مقامات قوه قضائيه ميدانند چه ميگويند؟ جالب است بدانيم در ايالات متحده اگر زني به وسيله تماس تلفني يا حضوري از فردي به دليل مزاحمت جنسي شکايت کند ديگر نيازي به مراجعه به مقامات قضايي ندارد و فقط با يک تماس به شماره ۹۱۱ پليس فرد مزاحم را بازداشت خواهد کرد.
۶- اگر يادمان باشد طي ماه گذشته شاهد مضروب شدن ۲ روحاني به دليل نهي از منکر بوديم. دو روحاني که با مشاهده مواردي منکراتي (باز هم در حوزه امور منافي عفت) نهي از منکر نموده و به همين دليل هر دو تا آستانه از دست دادن يک چشم مضروب شدند.
۷- تساهل و تسامح در مجازات مرتکبان فجايع يا عدم سرعت عمل در مجازات عاملان و مجرمان چنين جناياتي به دنبال خود جريتر شدن مجرمان و افراد مستعد در خصوص ارتکاب چنين جرايمي را فراهم ميآورد و بدون ترديد يکي از عوامل شيوع چنين جرايمي، کوتاهي قوه قضائيه در برخورد قاطع با چنين پروندههايي است! اگر مقامات قضايي با حداکثر سرعت و قاطعيت به چنين پروندههايي رسيدگي کرده و مجرمان را به اشد مجازات برسانند آيا باز هم کسي يا کساني به خود جرات خواهند داد به زور به نواميس مردم تعدي کنند؟
۸- بررسي سوابق مرتکبان اين فجايع نشان ميدهد که اين جنايتکاران عموما افرادي سابقهدار بوده و مجرم حرفهاي به شمار ميآمدهاند. ( به عنوان نمونه يکي از مجرمان پرونده خمينيشهر به جرم قاچاق ۷۰ کيلو مواد مخدر در زندان بوده و با وثيقه آزاد شده و مجددا چنين جرمي را مرتکب شده است!) آيا اين خود دليل ديگري بر قصور دستگاه قضايي در اجراي مجازاتهاي بازدارنده نيست؟
۹- بيخيالي دولت در حوزه فرهنگ ديني (که متاسفانه در طول سالهاي ۱۳۶۹ تا به امروز شاهد آن بودهايم) و عدم احساس مسئوليت نسبت به وقوع چنين حوادثي از ديگر دلايل بروز اين فجايع است. وقتي دولتها هم و غم خود را در حوزه اقتصاد متمرکز کرده و رسما از اجراي وظايف خود در حوزه گسترش فرهنگ ديني و مقابله با مفاسد اجتماعي و اخلاقي شانه خالي ميکنند و براي کسب راي افراد فاسق و منحرف جامعه حاضر به هرگونه باج دادن (البته به شکل عقبنشيني از خطوط قرمز اخلاقي و فقهي جامعه) به افراد بيحجاب، بيحيا و فاسد اخلاقي بوده و هستند، وقتي رؤساي جمهوري به اشکال مختلف، سياست لائيسيته را به صورت عملي در پيش گرفته و با قاطعيت پرداختن به رفتارهاي جنسي و اخلاقي جوانان را وظيفه خود نميدانند، هنگامي که مصوبه ترويج عفاف و حجاب بيش از ۶ سال است که منتظر امضا و ابلاغ از ناحيه رئيس جمهور مانده است (آن مصوبهاي که رهبر انقلاب آن را تاييد نموده و بر اجراي آن تاکيد فرمودهاند) نتيجه آن خواهد بود که عفونت فرهنگي جامعه را چنان دربربگيرد که شاهد سر باز کردن اين عفونت به شکل چنين فجايعي باشيم!
۱۰- در اين ميان دستگاههاي فرهنگي مانند صدا و سيما، سازمان تبليغات اسلامي، وزارت ارشاد و... (که تعدادشان هم کم نيست) هم سهم خود را دارند. کمکاري و ضعف در ترويج فرهنگ ديني از يکسو و گسترش فساد و سکس پنهان از سويي ديگر (به ويژه در محصولات سينمايي و نمايشي تلويزيوني و مطبوعات زرد) از ديگر عوامل شکلدهنده چنين فجايعي به شمار ميآيند! ( البته بعيد است که اين دستگاهها در اين خصوص مسئوليتپذير بوده و حاضر به پذيرش کمکاريها و يا غلطکاريهاي خود باشند اما اين عدم پذيرش تاثيري در واقعيت نخواهد داشت!
۱۱- مدتي پيش رئيسجمهور محترم از وقوع زلزله در تهران احساس نگراني فرموده بودند! بايد ببينيم ايشان در خصوص شيوع و افزايش انفجاري چنين جرايمي چه احساسي دارد؟ آيا اين فجايع موجبات نگراني ايشان را فراهم نياورده است؟ نکند باز هم چاره کار متوقف کردن طرح امنيت اجتماعي است؟!
۱۲ - اگر جنگ نرم دشمن را باور داريم (که نداريم) و اگر جديت دشمنان نظام و انقلاب را در خصوص اتخاذ جنگ نرم در عرصه گسترش فساد و فحشا باور داريم بروز اين فجايع آژير قرمز حمله سراسري دشمن محسوب ميشود! آيا در مملکت کسي پيدا شده که اين آژير خطر را جدي گرفته باشد؟
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :